سرگذشت جوانمردی از ایل بختیاری
پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
پایگاه اطلاع رسانی اندیکا

        

خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست       که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست

                                                                                                                                (حافظ )

در تاریخ ایران زمین همواره مبارزه علیه ظلم و ستم به گونه های مختلفی صورت گرفته که از آن جمله میتوان از نهضت عیاران و جوانمردان نام برد. این گروه بخاطر برآورده شدن خواسته ها و آرمانهای  مردم ، مبارزات طولانی علیه مستکبران انجام داده اند و همیشه از تهیدستان پشتیبانی می کردند در تاریخ دیده شده ستمگران با همه قدرت و توانایی که داشتند، سر تسلیم به مقابل این جوانمردان خم می کردند. مرحوم ملک الشعرا بهار  مینویسد : " واژه عیار   از زبان پهلوی آمده ومعنی آن جوانمردی است، بعدها اندیشه های او را دانشمندانی چون پرویز ناتل ، دکترخانلری و محمد جعفر محجوب زیرعنوان " آیین عیاری " تایید و تصدیق نمودند.عیاران راستین خدمات بی‌شماری به این مرز و بوم نموده و بزرگان علم، فلسفه، حکمت، شعر و عرفان نیز از عیاران راستین به نیکی یاد کرده و تا حدودی حقیقت این جوانمردان را در آثار قلمی خود حفظ و حراست کرده‌اند.

در فولکلور بختیاری گاهی با زندگی نامه افرادی برمی خوریم که آدم را به یاد داستانهای عیاران و جوانمردان  و افرادی چون رضاباریک- ولی باریک و فیلمهای چون رابین هود می اندازد. البته ریشه داستان رابین‌هود به سده های میانه تاریخ انگلستان باز می‌گردد و ماجرای ان  قصه دزدان معروف جنگل شروود در نزدیکی شهر واتینگهام است رابین هود  به همراه همدستانش دارایی‌های ثروتمندان را می‌دزدیدند و میان تهیدستان تقسیم می‌کرد در فرهنگ غرب رابین هود نماد حق‌طلبی، ستیز با ستم و بخشش دارایی ‌های ستمکاران به مردم نیازمند و دردمند است.تاریخ ایران زمین مشحون از دلاوران گوناگونی است که برای آزادی و آبادی  این مرز و بوم جان شیرین خود را فدا نمودند، در حمله اسکندر آریوبرزن را با قدی به بلندای تاریخ می بینیم که مردانه در مقابل خصم جان داد،تاریخ حماسی و همیشه جاودان حکیم فرهیختگان فردوسی بزرگ، رستم و کیخسرو، سیاوش و سایر پهلوانان پاک نژاد و بی نظیر ایرانی را بعنوان حامی مظلوم و کشندگان ظالمان بایرانیان در تمام دورانها معرفی میکند.

 

در بختیاری جوانمردی معروف به رُکُل با تکیه بر فرهنگ غنی ایران زمین و با استفاده از با ورهای دینی در طول حیات خود توانست یاور مظلومان باشد ودشمن ظالمان، رکل بروزن توپل است و به معنی ریز نقش،شجاع، جسور، نترس وی از اهالی منگشت  ایذه و پسر کاید محمد صالح نوذری پسرکایدعلی مومن پسر داود پسر ناصر پسر شیخ حسن پسر عبدالله  از طایفه نوروزی دینارونی- بابادی باب  ازبخش  هفت لنگ ایل غیور بختیاری است

  اقای علی محمد نوذری نخستین شاعری است که قسمتهائی از زندگی نامه رکل را تا دوران استبداد صغیر در غالب شعر سروده و  به تفصیل به معرفی این شخصیت پرداخته و می نویسد;

رکل نامه باشد ره آورد من              بود هدیه من به قوم کهن

بود هدیه من به فرزانگان                 جوانان شایسته  نکته دان

 

نوذری در مقدمه این منظومه آورده است: فلات ایران از دیر باز مورد تهاجم اقوام گوناگون خصوصا"همسایگان قدرتمند خود بود.اگر تاریخ دو قرن نیم گذشته ایران را از نظر بگذرانیم می بینیم استعمارگران دو دوزه باز انگلیس برای حفظ منافع خود خصوصا" نگهداری کشور پهناور هندوستان که مستعمره آنهابود. برای ضعیف کردن حکومت مرکزی ایران از هیچ کوششی فروگذارننمودند از طرفی سیاستمداران نالایق و فرصت طلب روزگار چون میرزا آغاسی و میرزا آقاخان نوری و امثال آنها دراین تضعیف نقش بسزائی داشتند. میرزا آغاسی بجای وزیر فرزانه و دانشمند محمد شاه قاجار مرحوم قائم مقام فراهانی و میرزا آقاخان نوری بجای مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر مصدر کار شد و کردند آنچه که نباید بکنند و تیشه به ریشه و بنیان این مردم و مملکت زدند با بودن این افراد حکام و خوانین محلی هر کاری دلشان میخواست میکردند و کسی را هم جرات هیچگونه عکس العملی نبود. در چنین روزگاران جوانانی مظلوم که خود مورد ظلم قرار می گرفتند مانند قهرمان این سرگذشت عارف عیارو جوانمرد بیدار آن فرزانه بی بدیل ‘’رکل’' بصورت جرقه های کوچکی بودند که البته نمی توانستند ابعاد گسترده ای داشته باشند و باعث دگرگونی کلی شوند، مردان از جان گذشته ای چون رکل فقط در حول و حوش سرزمینهای اجدادی خودشان نهایتا تا مرکز حکومت بختیاری ( چغاخور- جونقان تا اصفهان-  ایذه- اندیکا) فعالیت داشتند که حکام و خوانین آنروز باینگونه جوانان به چشم راهزنانی کم اهمیت می نگریسته اند و کمتر در دفع انها اقدام می کردند. رکل در آغاز جوانی مورد ظلم و ستم قرار گرفت او بدستور خان بچوب بسته شد در زیر ضربات تازیانه سوگند یاد کرد که انتقام این بی عدالنی و عمل ضد انسانی را بهر نحوی که بتواند از ظالمان بگیرد.از زادگاهش باچشمی گریان و دلی شکسته هجرت کرد. اوکمر همت بست ودلیرانه در مقابل ظلم و زور قد مردانگی بر افراشته و برای سیر کردن شکم یتیمان و پیرزنان و پیرمردان کم بضاعت و بی بضاعت بهر ترتیبی که می توانست تهیه می نمود و تقدیم فقرا و رعایای کم درآمد می کرد. رکل عارفی بود وارسته و بنده ای بود شایسته، هیچگاه انتظاری از کسی نداشت و شجاعانه عمل می کرد و مردانه بذل  می نمود، سنائی غزنوی میفرماید;

روزها باید که تا گردون و گردان یک شبی               عاشقی را وصل بخشد یا غریبی را وطن

هفته ها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش         زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن

ماههاباید که تا یک پنبه دانه زاب وگل                     شاهدی را حله گردد یا شهیدی راکفن

سالها باید که تا یک کودکی از ذات طبع                 عالمی دانا شود یا شاعری شیرین سخن

عمر ها باید که تا یک سنگ خارا زآفتاب               در بداخشان لعل گردد یا عقیق اندریمن

قرنها باید که تا از لطف حق پیدا شود                      بایزیدی در خراسان یا اویسی در قرن

رکل دست پرورده ی شایسته مردی بود که خود تربیت شده ی حوزه های علمیه ی شیراز و اصفهان بود-مرحوم ملا عبد الصالح نوروزی برادر دانشمند رکل انصافا" در تربیت این از خود گذشته بی بدیل سنگ تمام گذاشت، رکل از برادرش شنید که در شهر های بزرگ عده ای جوانمرد و عیار و جود دارند که در رفع مشکلات مردم فقیر سعی و کوششس خدا پسندانه می کنند و مورد احترام مردم نیز می باشند و آنها نزد مردم به جوانمرد، عیار و پهلوان معروفند رکل از کودکی تنها آرزویش این بود که بتواند مانند آن عیاران و جوانمردان در خدمت مردم و رعایا باشد،که بعدا" لبه شمشیرش هم متوجه حاکمان ظالم و خودکامه شد.

آغاز عملیات رکل مصادف شد با صدور فرمان نا عادلانه ی شاهزاده مسعود میرزای ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه قاجار که آن زمان حاکم اصفهان و چهار محال بختیاری بود.بمنظور مقابله با حکم ظالمانه حاکم مبنی بر اخد مالیات  رکل دست بکار شد و از جوانان زبده، غیور و از جان گذشته ی قبایل مختلف بختیاری تشکیل دسته ی کوچکی را داد و آنان را به شش گروه تقسیم کرد.وظیفه هر گروه را در طول مسیر حرکت کاروانهای مختلف مالیات از خوزستان تا چهار محال تعیین نمود.دست برد به گله های اعزامی اعم از گوسفند و گاو و استر و الاغ یا اسب و مادیان و باز گردانیدن احشام به یغما رفته مردم و تحویل آنها بصاحبان ستم دیده شان جزو وظایف خود و یارانش درآنموقع بود و آن عمل شاهکار رکل محسوب میشود درآن  قضیه رکل آنچنان در دل رعایای مصیبت دیده جای گرفت که هیچگاه مردان حکومت نتوانستند به وی دست یابند زیرا همیشه مردم پناهگاه او محسوب می شدند. مردم حاضر نبودند کوچکترین اطلاعی از او به دولتیان بدهند. درنزریکی دهدشت ( بلاد شاپور) بدستور یکی از سادات مقدارزیادی از اموالی را که بهمراه آورده بود بین مردم مستحق تقسیم نمود جاسوسان اعمال وی را به حاکم گزارش دادند رکل بهمراه یکی ازهمرزمانش شبانه از آنجا گریخت او هرچه را بدست می آورد از رعایای مستمند مضایقه نمی نمود در تمام سرزمینهای  بختیاری مردم فقیر یاران بی ریای رکل بودند.

                                                                        هو- آغاز کتاب

خدایا تو آغاز کن نامه ام          روان گردد از نام تو خامه ام

کریم و رحیم و ندیم و قدیم      عظیم و حلیم ونعیم و حکیم

به نام خداوند عاری زکین        خداوند گلهای ایران زمین

زمنگشت آوای من شد بلند       که فرزانگان را بیفتد پسند

بگویم سخنها ز مردان خوب       ز مردان نامی اهل جنوب

بود جای اقوام لر از قدیم      باطراف منگشت گشته مقیم

همه دور آن بختیاری بود          ز اطراف آن رود جاری بود

مسلط برآن بهمئی های لر       جنوبش بویر احمدی گشته پر

باطراف آن مردم پاکدین         شده لر در آن قرنها جاگزین

رکل ساکن کوه منگشت بود        نویسم هرآنچه که گوشم شنود

پس از زندیه خواجه تاجدار          بیاورد قاجار را روی کار

شدند صاحب کشور باستان       بسی ظلم کردند بایرانیان

زقاجاریان نام نیکو مجو          که بودند رنج آور و زشت خو

ز قاجار شد ملک ایران خراب      به تخریب این ملک کردند شتاب

بود جای زخم وطن آشکار            همان ترکمانچای شد یاد گار

گلستان بود شاهکاری دگر         که پیوسته مانده ز جور قجر

چقدر رنج دیدند ایرانیان           زحکام بد فعل و قاجاریان

هرم خانه ها مملواز دختران        رعیت گرفتار درد گران

شکم باره و زشت کار و پلید        کسی جز پلیدی ز آنها ندید

شنیدی که مردی بگوید زغم     که شلاق خورده زجور و ستم .....

رکل در ملاقاتی که در زندان با مرحوم اسفندیار خان ملقب به سردار اسعد اول فرزند ارشد مرحوم حسینقلی خان ایلخانی بختیاری داشت سوگند یاد کرد در مقابل ظالم قد علم کند او مردانه به سوگندش وفادار ماند.

بود رسم قاجار نامردمی         بود کارشان ظلم و اهریمنی

حالا گشته آقا رضاکاردار         بسی ظلم کرده به ما بی شمار

نجف بود خسرو و بهمراه مام     امیر است و یوسف اسیران شام

ریاست شده باعث رنج ما         عمو بهر آن کرد ظلم و جفا

شده اولاد آنها چنان ایلخان      نمی پرسند از حال زندانیان

همه گریه کردند ز گفتارخان    بسی داستان گفت ز قاجاریان

رکل را فراخواند نزدیکتر          امید من از تو بود بیشتر

قسم خورد آنجا رکل باسمان     بروح پیمبر وبر خون خان

به سوگند آغاز گفتارکرد         در آن  جایگاه نیک رفتار کرد

به جبر آورم مال حاکم بچنگ        زنم ضربه بر نا کسان بیدرنگ

ستانم من از حاکمان زر بزور         ستانم از آنها به جبر و غرور

شوم دشمن مال آن ناکسان            سپارم بان خیل بیچارگان

کنون بسته ام چشم نفس دنی        بزنجیر شد نفس اهریمنی

شـوم خــادم مــردم بـیـنـوا            شوم نوکر خاص خلق خدا

نمی پوشم هرگز لباس قشنگ      گذشتم من از جامه ی رنگ رنگ

شوم همدم خاص بیچارگان     قسم میخورم بر خدای جهان

قسم خورد آنجا بناموس خون     شود یار مظلوم بی چند و چون

زند ضربه برحاکم اصفهان          بگیرند اموال مردم ز خان

رکل خورد سوگند بقران و دین   بروز حساب و بحق الیقین

شوم خار راه همه حاکمان        به مردانگی میکنم جان فشان

سپارم باهلش بمرد و بزن       شوم دشمن ظالمان زین فتن

شبانگاه آمـد سر باشیان        بسر آمـد امروز دیدار تان

خدا حافظی کردن آنها زخان    برفتند آزرده از اصفهان ....

رکل در تمام مدت عمرش روبروی زورگویان قرار داشت تا روزیکه به سپاه مشروطه خواهان پیوست و آنحا هم آنقدر از خودش ذکاوت نشان داد که سرداراسعد  وی را مسئول چهار فوج نمود. رکل عزیز ستمدیدگان و قهرمان بیچارگان و همدم  رعایای ظلم دیده و ستم کشیده ی زمان خودش بود، رکل محبوب طبقات محنت کشیده ای بود که برای سیر کردن شکم بچه هایشان در مانده بودند. او در تمام مدت فعالیتش مورد غضب مال داران بی رحم و خوانین ظالم بود.پند ها و اندرزهای عارفانه او در تمام دوران زندگانیش نشان دهنده ی ایمان قوی وی به اعتقادات مذهبیش بود. او عاشق و دلباخته حضرت علی(ع ) و اهلبیت(ع ) بود در تنگناها می خواند لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار، او حضرت علی(ع ) را مظهر تمام فضایل و خصائص بشری می داند و آنحضرت را مقتدای مظلوم خود می شناسد. رکل می گفت اگر بزندگانی حضرت علی(ع ) دقیقا توجه بشود او مستغرق در عشق به پیامبر اسلام بود و همین علاقه موجب شد در قضیه سقیفه ی بنی ساعده حقش ضایع شود، علی(ع ) در محبت به حضرت محمد (ص ) غرق بود هیچ انسانی خاکی باندازه ی حضرت علی(ع ) پیغمبر اسلام را دوست نداشت  امیره شاهی امیر حسینی فرزند مرحوم امیرحسینعلی بزرگ که نماینده تام الاختیار سپهدار در رامهرمز بود، تعریف کرد که رکل در زمان حکومتی پدرش دستگیر کردند و اورا در مجلس حاضر و قرآن را وارد مجلس نمودند رکل باحترام قرآن بپا خواست و گفت کلام خدا را ببرید، قرآن برای سوگند خوردن و امثال آن نیست و به رسم جوانمردی حاضر نشد قسم بخورد- شاد باشید

منابع و ماخذ:

۱-علی محمد نوذری رکل نامه سرگذشت جوانمردی از ایل بختیاری

-2 ملک الشعرای بهار، جوانمردی، روزنامة مهرایران، دورة یکم، ش ۲۲، ۱۳۲۰، ۲۵.

3- یاد داشتهای حسین چراغیان بختیاری

 

 نویسنده حسین چراغیان بختیاریhttp://s2.picofile.com/file/8289007192/jhtgjfg_4_.jpg              

 

http://s1.picofile.com/file/8289007150/jhtgjfg_1_.jpg

 

http://s4.picofile.com/file/8289007184/jhtgjfg_3_.jpg

 http://s1.picofile.com/file/8289007250/jhtgjfg_5_.jpg


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 69
بازدید دیروز : 487
بازدید هفته : 1379
بازدید ماه : 2684
بازدید کل : 84445
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1